سئوال
شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۱ ق.ظ
به نام خدا
این پاسخ شخصی است که از من سئوالی درباره نماز پرسیده است:
از یکی از دوستانم که در مرکز ملی پاسخ به سئوالات دینی مرکز اصفهان فعالیت داشتند خواستم که جواب کاملی برایم ارسال کنند.
در قسمت انتهایی و بعد از پاسخ به سئوال شما، لینکی قرار داده ام برای ارتباط مستقیم با این مرکز.
همچنین شما می توانید با شماره تلفن 096400 نیز تماس حاصل نمایید و سئوالات خود را بپرسید.
و همچنین می توانید با ورود به این سایت www.09640.ir به صورت آنلاین از کارشناسان سئوال های خود را بپرسید.
خواهر گرامی ضمن عرض سلام از اینکه به این مرکز اعتماد نموده و ارتباط برقرار نمودید متشکریم.
لازم است در ابتدا از شما تشکر کنیم که حالت خود را صادقانه بیان نمودید در این باره باید خداوند متعال را شکر کنید که این احساس هنوز در وجود شما قرار دارد که اگر به آن توجه نموده ودر خود زنده نگه دارید به خواست خدا از نماز گزاران واقعی خواهید شد.
شاید پاسخی که به شما می دهیم کمی طولانی باشد ولی امیدواریم با صبر و دقت مطالعه کنید و با عزم آهنین و همت والا و توکل بر خداوند مهربان به آن عمل کنید:
برای حل این مشکل باید ریشه های بی میلی و بی تفاوتی شما شناخته شود تا بتوان راههای مناسب ارائه گردد در حقیقت به نوعی آسیب شناسی نسبت به موضوع انجام شود. بیمیلی و بیرغبتی و عدم توجه در نماز معلول عوامل متعددی است از جمله:
1. آلوده شدن به گناه
هر چه قدر هم که گرسنه باشید، اگر چند تا شیرینی یا آجیل بخورید، احساس گرسنگی تان برطرف می شود. با این که بدن به غذا نیاز دارد شما میلی به آن نخواهید داشت. بعضی اوقات ممکن است کار به جایی برسد که به خوردنیهای هر چند مضر عادت می کنید و آنها را به غذاهای سالم و مقوی ترجیح می دهید.
الغرض، قلب ما هم همینطور است. اگر نیاز قلب را با غذای اصلی آن که حال و هوای معنوی و الهی است پاسخ ندهید و قلب را با گناه پُر کنید، پس از مدتی قلب به گناه عادت می کند و دیگر میل آن به عبادت و رابطه با خدا کم می شود.
وقتی نیاز روح به آرامشبخشِ حقیقیِ یاد و عبادت خدا با مسکّن های موسیقی، فیلم و عکس و رابطه حرام جواب داده شود، روح تمایلی به راز و نیاز با معبود حقیقی پیدا نمی کند.
هر چه بیشتر با گناه انس پیدا می کند، تمایل او به عبادت و بندگی خدا کم می شود تا جایی که دیگر هیچ میلی به عبادت و نماز پیدا نمی کند.
امام سجاد(علیه السلام) در دعای ابوحمزه می فرمایند:
«خدایا؛ من هرگاه با خود گفتم که آماده اطاعت و عبادت شدهام و در پیشگاه تو به نماز ایستادم، خواب و کسالت را بر من مسلط کردى و حال راز و نیاز را گاه مناجات از من گرفتى... اى خدا شاید به جرم و گناهم و بی شرمی و بی حیایی از محضرت مجازاتم نمودى.(1)
2. عدم شناخت واقعی خدا
فرض کنید به یک جشن دعوت شده اید. وقتی وارد شدید یک جای خالی بود و شما نشستید؛ بدون این که اعتنایی به اطرافیان خود بکنید. پس از مدتی به شما بگویند آیا این شخصی که کنار شما نشسته است می شناسید. ایشان مثلاً فلان مدیر کل یا وزیر یا فلان هنرپیشه یا ورزشکارمشهور است. آیا رفتار و حرکات شما تغییر نمی کند؟ آیا تمایل شما برای صحبت کردن و هم کلام شدن با او بیشتر نمی شود؟ تا وقتی او را نمی شناختید تمایلی به هم صحبت شدن با او نداشتید امّا پس از شناخت موقعیت و جایگاه او، تمایل شما برای ارتباط با او بیشتر می شود.
واقعیت این است که خدای خود را نشناخته ایم. خدایی که حتی یک لحظه از ما غافل نیست، همیشه همراه ماست، خدایی که همه آسمانها و زمین به فرمان او هستند، خدایی که اگر یک لحظه نظر لطف خود را از ما برگرداند نیست و نابود می شویم، خدایی که غرق در رحمت و نعمتهای او هستیم، خدایی که بیش از تمام موجودات عالم حتی مادر، ما را دوست دارد، خدایی که حتی وقتی ما به او پشت کرده ایم او به ما رو می کند و ما را به لطف و رحمت خود دعوت می کند. خدایی که ما را می بیند و از تمام احوال ما با خبر است، خدایی که گره تمام مشکلات ما به دست اوست. البته ممکن است بگوئید اینها را می دانیم.
ولی آنچه مهم است دانستن نیست بلکه باور داشتن و اعتقاد است. فرق این دو مثل این است که یک فرمول یا مطلب علمی را حفظ کرده باشید ولی نفهمیده باشید. کسی که با تمام وجود این همه لطف و عنایت خدا را درک کند در برابر او شرمنده می شود. دیگر تشکر و نماز خواندن حداقل کاری خواهد بود که انجام می دهد. حقیقت این است که چون خدا را نشناختیم فکر کردیم او غایب است در حالی که همه جا حاضر بود و ناظر. آیا انسان در برابر کسی که حاضر و ناظر است گناه می کند؟
3. نا آشنائی با مفاهیم نماز
وقتی به خاطر بیماری، پزشک دارویی برای ما تجویز می کند، سرِ ساعت دارو قرص و شربتها را مصرف می کنیم. مراقب هستیم که به تاخیر نیفتد. چرا؟ چون می دانیم برای سلامتی ما این داروها چه اثری دارند.
اما درباره نماز؛ اصلاً چرا باید نماز بخوانیم؟ نماز خواندن به چه دردی می خورد؟ اگر نماز نخوانیم چه می شود؟ با چه کسی صحبت می کنیم؟ چه می گوئیم؟
یکی از دلایل بی میلی به نماز همین است که شناخت و معرفت حقیقی نسبت به اثرات و فواید نماز نداریم. اگر می دانستیم با ترک نماز، آنقدر از انسانیت خود دور می شویم و پَست حقیر، که حتی جنارزه ما ارزش تشییع نخواهد داشت، اگر حتی احتمال می دادیم که آخرتی هست و در آنجا شرط نجات ما فقط نماز است، اگر باور داشتیم که تنها راه آرامش روح و روان ما فقط ارتباط با خدا و نماز است، آیا باز هم نسبت به نماز بی میل و کم توجه بودیم؟(مستندات روائی و پاورقیها ذکر شود)
پیامبر مهربانی و رحمت & می فرمایند: « اى ابا ذر! هر گاه مؤمنى به نماز مىایستد، به اندازه فاصلهاش تا عرش الهى بر او نیکى مىریزد و خداوند متعال فرشتهاى را بر او وکیل مىکند که ندا بدهد: اى فرزند آدم! اگر بدانى که در نمازت چه هست و با چه کسى مشغول مناجاتى، هرگز خسته نمىشوى و به چیز دیگرى روى نخواهى کرد.»(2)
امام زمان(عج) می فرمایند: «هیچ عملى مانند نماز بینى شیطان را به خاک نمی مالد، نماز بخوان و بینى شیطان را به خاک بمال.»(3)
وقتی نماز خواندن حتی به اندازه یک مسابقه فوتبال یا فلان فیلم برای ما ارزش ندارد، خوب مسلماً میلی به آن نخواهیم داشت.
برای درمان این درد باید با فلسفه و فواید نماز و اهمیت و عظمت این برنامه الهی آشنا شد. مطالعه کتابها و روایتهایی که در این زمینه است می تواند مفید باشد.(4)
4. نشناختن خود
چرا به این دنیا آمده ام؟ چرا باید زندگی کنم؟ هدف من در زندگی چیست؟ چه چیزی باعث رشد و رسیدن به خوشبختی من می شود؟ من به چه چیزهایی نیاز دارم؟
چون نفهمیدیم برای چه چیزی به این دنیا آمده ایم تمام همّ و غممان این شد که فلان تیم ببرد یا ببازد، عشقمان شد فلان بازیگر یا فلان هنرپیشه و خواننده. فکر و ذکرمان شد فلان رابطه. تمام ارزشمان این شد که چطوری تیپ بزنیم؛ موهایمان چطوری باشد؛ چه آرایشی به کار ببریم؟
حرف آخر این که ارزش خودمان را نشناختیم. نفهیمیدیم برای چه آفریده شدیم. خیلی خودمان را دست کم گرفتیم.
آیا هنر و ارزش ما آدمها همین است؟ آیا خدا به خاطر این چیزها به ملائکه ای که سالها مشغول عبادت و بندگی خدا بودند، دستور داد برای آدم سجده کنند؟
اگر ارزش ما به تیپ و قیافه و خلاصه جسم ما باشد که اعتراض شیطان درست بود که می گفت خدایا من از آدم برترم. پس ارزش ما به چیست؟
خود خدا در قرآن جواب این سؤال را داده است.
«فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ (5)
پس چون آن را درست کردم و در آن از روح خود (روح مبارک و شایسته منسوب به خودم) دمیدم، همگى براى او سجدهکنان به خاک افتید.»
به این کلام زیبای خدای حکیم دقّت کردید؟ آن چیزی که ارزش سجده کردن ملائکه را داشت آن روح الهی است که خدا در ما انسانها دمیده است. آنقدر ارزش داشت که نگفت سجده کنید؛ گفت: در برابر این انسان (به حالت سجده) به خاک بیفتید. ارزش ما به این است که خدائی بمانیم. راه خدایی ماندن هم، اطاعت و بندگی خداست. رابطه با خداست. ما آمده ایم در این دنیا تا علیرغم این که می توانیم گناه کنیم، خدائی بشویم. قیمت ما فقط خداست. اگر به کمتر از این قانع شدیم، خیلی ارزان خودفروشی کرده ایم. هر مقدار که از خدا دور بشویم بی ارزشتر می شویم. نماز به ما این قیمت را می دهد. این روح الهی را هر روز در ما زنده می کند.
بدون خدا هیچ ارزشی نداریم حتی اگر همه دنیا را هم به دست آوریم. نه تنها ارزش ما به خدائی بودن ماست بلکه هستی ما نیز به خدا وابسته و سرتاپا محتاج به او هستیم. قرآن کریم می فرماید:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ(6)
اى مردم شما(همگى) نیازمند به خدائید.»
ما فقیر او هستیم و همیشه بر سر سفره کَرَم او نشسته ایم، ولی او از روی لطف و کَرَم، آنچنان با ما کریمانه رفتار کرده است که فراموش کرده ایم بر سر سفره نعمت چه کسی نشسته ایم. اگر حقیقتاً این فقر و بیچارگی خود را می فهمیدیم، می دانستیم که پناهی جز او نداریم و باید از او کمک بگیریم و راه کمک گرفتن از او نماز است:
«وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین(» (7)
«و از صبر و نماز یارى بگیرید.»
5. رفیق نارفیق
یک دقیقه رفقایی که با آنها رفت و آمد دارید، مرور کنید. چقدر اهل نماز هستند؟ خصوصاً دوستهای شش دُنگتان. اگر اهل نماز نیستند مطمئن باشید یکی از علّتهای کم میلی شما به نماز همین مسأله هست.
- نه آقا؛ من حواسم خیلی جمع است. با آنها رفت و آمد دارم، اما اخلاق و رفتار آنها در من اثری ندارد.
- شک نکنید شیطان بهتر از این نمی تواند کلاه سر آدم بگذارد که انسان این قدر به خودش اعتماد کاذب داشته باشد. آخر مگر می شود انسان با کسی دوست باشد و هیچ اثری از او نگیرد؟ وقتی امام علم و معرفت حضرت صادق 4 می فرمایند:
« کسى که با رفیق بد همنشین شود سالم نمىماند و سرانجام به ناپاکى آلوده مىشود.»(8)
می توان ادعا کرد رفیق من هیچ تأثیری بر من ندارد؟ حداقل تاثیر رفیق بد این است که انگیزه و میل انسان را به کارهای خوب کم می کند.(اگر او را گمراه نکند.)
این سخن زیبای پیامبر اکرم& خواندنی است که:
«حکایت همنشین بد مثل [کوره] آهنگری است اگر جرقه های آتش آن ترا نسوزاند بوى بد آن به تو می رسد.»(9)
نقش دوست در زندگی ما آنقدر زیاد است که در روز قیامت حسرت عده ای از جهنمیان به خاطر رفاقت با بعضی افراد گمراه است.
«یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً (10)
اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!»
بنابراین در قطع یا حداقل کم کردن رابطه با افراد بی نماز و از سوی دیگر رفاقت با دوستان متدین و اهل نماز شک نکنید.
غفلت
گاهی همه موارد گفته شده را می دانید ولی آنچنان زندگی ما را سرگرم کرده که از بسیاری از حقایق غافل می شویم. می دانیم خدایی هست، آخرت و حساب و کتابی هست، روزی هست که برای تک تک اعمالمان باید جواب پس بدهیم، می دانیم، اما غافل شده ایم. بعضی اوقات اینقدر غافل می شود که دیگر فرصت جبرانی نخواهد داشت. قرآن کریم در مورد این افراد می فرماید:
« وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِیَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذینَ کَفَرُوا یا وَیْلَنا قَدْ کُنَّا فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا بَلْ کُنَّا ظالِمینَ (11)
و وعده حقّ [قیامت] نزدیک مىشود در آن هنگام چشمهاى کافران از وحشت از حرکت بازمىماند (مىگویند:) اى واى بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم بلکه ما ستمکار بودیم!»
بعضی اوقات لذت بعضی گناهان یا شیرینی بعضی سرگرمیهای دنیا و زندگی ما را حسابی غافل می کند، طوری که از نیاز جان خود غافل می شویم.
اما پس از شناخت عوامل بی تفاوتی و بی رغبتی نسبت به نماز باید این اقدامات را انجام داد:
1. ترک امروز و فردا کردن
" ولش کن، حالا تازه اوّل نوجوانی و جوانیات است. فعلاً خوش باش، برای عبادت خدا و خوب شدن، وقت زیاد است. بعد توبه میکنی و نمازخوان میشوی!"
این کلمات برایتان آشنا نیست. شاید از بعضیها که خودشان اهل نماز نیستند و دیگران را هم میخواهند از نماز دور کنند شنیدهباشید. لازم نیست جای دوری بروید. این جملات را ممکن است بارها از دل خود یا بهتر بگوییم از نفسِ خود شنیده باشیم. وسوسهای است که شیطان بسیاری اوقات از همین راه وارد میشود. مدام وعدهی فردا را به خودمان میدهیم: از فردا شروع میکنم، از هفتهی آینده، امتحانم که تمام شد، امسال که تمام شد، از این مدرسه که رفتم، کلاسم را که عوض کردم.
چه زیبا فرمودهاست پیامآور مهر و رحمت حضرت محمد &: «تَسویف (امروز و فردا کردن) شعار شیطانست که آن را در دل مؤمنان افکند.»[13]
و چه زیبا به ابوذر نصیحت فرمود: «یا اباذر! از اینکه کار امروز را به فردا بیندازى بپرهیز، زیرا تو الان در امروز هستى نه در فردا و اگر فردایی برای تو باشد، باید کار فردا را انجام دهی و اگر فردایی برای تو نباشد، نسبت به فرصتى که امروز از دست دادهاى پشیمان نیستى. اى اباذر چه بسیار کسانى که امروز خود را به شب نیاوردند و چه بسیار افرادى که به انتظار فردا بودند و به آن نرسیدند.»[14]
من نمی گویم زیان کن یا به فکر سود باش ای زفرصت بی خبر در هر چه هستی زود باش
بنابراین مراقب باشید که: شیطان با وعدهى توبه در آینده، راه گناه امروز را باز مىکند و سخن از توبه، قبل از انجام گناه، فریب دادن وجدان و گشودن راه گناه است.[15]
2. یاری خواستن از خداوند
در کنار اینکه ما باید تمام تلاشمان را به کار بگیریم، نباید از این نکته غافل شویم که موفقیت ما در هر کاری به یاری خداوند وابسته است. به همین دلیل خود امامان ما که الگوی تمام عبادتکنندگان بودهاند، توفیق عبادت را از خداوند طلب میکردهاند. در دعای حضرت مهدی(عج) آمدهاست :«خدایا توفیق طاعت و بندگی را روزی ما بگردان!»[16]
با تمام وجود از خدا بخواهیم به همهی ما توفیق بندگی به خصوص نماز را عنایت کند.
الهی بده شور و حال و هوایی دل دردمندی و سوز و نوایی
نماز شبی، عاشقانه خضوعی باران رحمت، وضویی، صفایی
سجودی به سجّاده سبز طاعت رکوعی به درگاه بی منتهایی
نمازی به هر رکعتش شوق و شوری نمازی به هر سجده اش التجایی
نمازی و رازو نیازی به خلوت در آرامشی، گوشه ای ، انزوایی
3. اراده و تصمیم
حالا که راه را از چاه شناختید و با فریبهای شیطان آشنا شدید، فقط یک چیز دیگر ماندهاست و آن هم تصمیم محکم و جدی است.
همین امروز موقع نماز که شد در اولین وقت ممکن وضو بگیر، سجادهات را برای نماز آماده کن و بسم الله!
امروز و فردا نکن، از همین الان شروع کن. خودت را برای اولین وقت نماز که در راه است، آماده کن و کمر شیطان را بشکن.
4. نماز اوّل وقت
بعد از اینکه تمرینهای عربی را نوشتم نمازم را میخوانم. چند دقیقه بعد که تمرینها تمام شد: ببینم تلویزیون چه برنامهای دارد؟ فیلم سینمایی... فیلم را هم دید. یک کار دیگر و همینطور ادامه پیدا میکند تا آخر وقت نماز میرسد. هم نماز را نخوانده، هم حال نماز خواندن ندارد، هم ناراحت از این که نمازش را نخوانده! برای اینکه به این درد دچار نشوید بهتر است تا وقت نماز شد، هر کار دیگری دارید تعطیل کنید و نمازتان را بخوانید. بعد از آن با خیالی آسوده و وجدانی آرام و در عین حال نشاط روحی به خاطر انجام تکلیف الهی به کارهایتان برسید و مهمتر اینکه از ثواب بسیار زیاد نماز اوّل وقت هم بهرهمند شدهاید.
5. خانه تکانی
دلی که مدّتها رابطهاش با خدا قطع بوده و نور نماز و ارتباط با خدا در آن نبوده، برای این که بتواند پذیرای خدا باشد، باید اول پاک شود. باید خانهی قلب را برای خدا آمادهکرد. گرد و غبار گناه و غفلت را باید از کنج کنجِ خانهی دل زُدود. خیلی اوقات گناهان قبلی مثل ترک نماز، باعث میشود توفیق کارهای خوب از انسان گرفته بشود. امّا چگونه باید خانهتکانی کرد؟ مگر میشود این همه گناه و غفلت را جبران کرد؟! چطور؟
بله خدای مهربان از همان ابتدای خلقت ما، راهی برای بازگشت و جبران قراردادهاست. دری به سوی رحمت خودش باز کرده که حتّی در بدترین حالات که فکر میکنیم دیگر غرق در گناه شدهایم و هیچ راه برگشتی وجود ندارد؛ اگر تصمیم به بازگشت و جبران بگیریم، آن در به روی ما باز است و خدای مهربان نام آن در را توبه نهاده است.[17]
آداب خاصی هم ندارد. فقط سه رُکن اصلی دارد:
1. از گذشتهی خود از صمیم قلب پشیمان باشید. از اینکه در انجام مهمترین وظیفهی الهی که خداوند بر عهدهی شما گذاشتهبود، کوتاهی کردید؛ واقعاً ناراحت و پشیمان باشید.
2. تصمیم بگیرید دیگر آن گناه را تکرار نکنید. تصمیم جدی داشته باشید تا آخر عُمر دیگر نماز را ترک نکنید.
3. کوتاهیهای گذشته را جبران کنید. نمازهایی که نخواندهاید قضا کنید. سایر واجباتی را هم که انجام ندادهاید، اگر قضا دارد به جا آورید و اگر ندارد استغفار کنید و اگر هم احیاناً حقّی از دیگران به گردن شماست، یا جبران کنید یا حلالیت بطلبید.
تا حالا لذت سبک شدن از بار گناه را تجربه کردهاید؟ آیا تا حالا لذت اینکه حسّ کنید خدا از شما راضی است را چشیدهاید؟ شیرینی رفاقت با خدا را مزمزه کردهاید؟
اگر لذّت ترک لذّت بدانی دگر لذّت نفس، لذّت ندانی
بنابراین معطّل نکنید. یک دوش بگیرید به نیت غسل توبه. ابتدا سر و گردن، بعد سمت راست بدن و بعد هم سمت چپ. وقت نماز که شد، وضو بگیرید و یک جای خوب و خلوت روبه قبله بنشینید و خود را آمادهی مناجات با خدا کنید.
خدایا! بندهی گنهکارت آمدهاست. آه از این همه افتضاحی که به بار آوردهام! وای از این اعمال زشتم. خدا! قبولم میکنی؟ راهم میدهی؟ اگر راهم ندهی و از در خانهات برانی جای دیگری ندارم. اگر دست رد به سینهام بزنی به چه کسی پناه ببرم؟ کسی غیر از تو سراغ ندارم که گناهانم را ببخشد. خدایا با خواری و ذلّت رو به تو آوردهام.
محبوب من! تو خودت برای بندگانت، دری به سوی عفو و بخشش به نام توبه باز کردی و گفتی با توبه حقیقی به سوی من برگردید.
امیدم را ناامید نکن. توبهام را قبول کن و گناهانم را به لطف و کَرَمت ببخش، ای مهربانترین مهربانان.[18] تولد دوبارهات مبارک! قدر زندگی جدیدت را بدان.
هر شب، شب قدر است اگر قدر بدانی!
6. کوهنوردی
وقتی میروید کوهنوردی اگر تازهکار باشید، همان اوّل کار زود خسته میشوید. وقتی قلّه را نگاه میکنید که اینقدر دور است، بیشتر احساس خستگی میکنید. امّا اگر کمی صبر داشتهباشید و زود خودتان را نبازید، کمکم احساس میکنید اینقدر هم سخت نیست. وقتی میبینید به قلّه نزدیکتر شدید، انگار انرژی و انگیزهی بیشتری برای ادامهی مسیر پیدا میکنید. نمازخوان شدن اوّلش که هنوز برایتان ملکه نشدهاست، ممکن است خیلی سخت به نظر برسد. چون به آن عادت نداشتهاید. به خصوص که شیطان هم تمام تلاش خودش را برای این که شما را از این مسیر منصرف کند، به کار میبندد.
باید چند هفته یا چند ماه اوّل را با عزم محکم و با توکل به خدا، به هیچ وجه کوتاه نیایید. هر طورکه شده نمازتان را اوّل وقت بخوانید. اگر به هر دلیلی اوّل وقت نشد، در اوّلین فرصتی که دست داد، کوتاهی نکنید. بعد از مدتّی استمرار و عملکردن، نماز خواندن برای شما ملکه میشود و دیگر نمازخواندن اینقدر سخت نخواهد بود.
وقتی بعد از طی کردن سربالایی، با صبر و استقامت به قلّه رسیدید، بعد از آن، مسیر سرازیری است و حرکت شما بسیار راحتتر خواهد بود. اگر سختی نمازخواندن را ابتدای راه تحمل کنید، بعد از مدّتی که برای شما ملکه شد، نه تنها سخت نخواهد بود بلکه حتی اگر نماز نخوانید یا نمازتان به تأخیر بیفتد، برایتان سخت و غیرقابل تحمل خواهد بود!
7. تشویق و تنبیه
برای نماز خود یک دفترچهی اختصاصی تهیه کنید. در مراحل مختلف با نکاتی که بیان خواهد شد، کاربرد این دفترچه را خواهید فهمید. در این مرحله هر شب دفترچهی خود را بردارید و وضعیت نمازهای آن روز خود را در آن بنویسید. خوانده یا خدای نکرده نخوانده! برای نمازهایی که خواندهاید، خدا را شکر کنید که توفیق نماز خواندن، به شما دادهاست. اگر به هر دلیلی نمازی را نخواندهاید، خود را تنبیه کنید. مثلاً خود را از دیدن یک برنامهی تلویزیونی مورد علاقه محروم کنید یا پول قابل توجهی، صدقه بدهید یا هر کار دیگری که برای شما سخت باشد. اگر سه روز پشت سرهم موفق به خواندن نمازهایتان شدید، خود را تشویق کنید. مثلاً خریدن چیزی یا انجام کاری که دوست دارید.
بعد، برای فردا با خود شرط کنید و تصمیم جدی بگیرید که نماز خود را به هیچوجه ترک نکنید.
پی نوشت:
1 . مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی
2 . أمالی، طوسی ص : 529
3 . کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج2، ص 520.
4 . برای مطالعه روایات می توانید به کتاب به کتاب جامع آیات و احادیث موضوعی نماز مراجعه کنید.
5 . سوره حجر آیه 29 و سوره ص آیه 72
6 . سوره فاطر آیه 15.
7 . سوره بقره آیه 45.
8 . تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 376.
9 . نهج الفصاحة ص: 714.
10 . سوره مبارکه فرقان آیه 28.
11 . سوره مبارکه انبیاء آیه 97.
12 . قیصر امین پور.
13 . «التّسویف شعار الشّیطان یلقیه فی قلوب المؤمنین.»: پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ص396.
14 . «یَا أَبَاذَرٍّ إِیَّاکَ وَ التَّسْوِیفَ بِعَمَلِکَ فَإِنَّکَ بِیَوْمِکَ وَ لَسْتَ بِمَا بَعْدَهُ فَإِنْ یَکُنْ غَدٌ لَکَ فَکُنْ فِی الْغَدِ کَمَا کُنْتَ فِی الْیَوْمِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ غدا [غَدٌ لَکَ لَمْ تَنْدَمْ عَلَى مَا فَرَّطْتَ فِی الْیَوْمِ- یَا أَبَاذَرٍّ کَمْ مِنْ مُسْتَقْبِلٍ یَوْماً لَا یَسْتَکْمِلُهُ وَ مُنْتَظِرٍ غَداً لَا یَبْلُغُهُ.»: حسن بن فضل طبرسى، مکارم الأخلاق، ص459.
15 . محسن قرائتی، تفسیر نور، ج6، ص 39.
16 . «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّا عَة.»: شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص116.
17 . «أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَى عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَة.»: شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشرة، مناجات تائبین، ص 118.
18 . همان، برگزیده از مناجات تائبین.
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی شعبه اصفهان
- ۹۲/۰۴/۲۲
سلام لذت بردم
موفق باشید و همیشه سالم و باعث زینت اهل بیت علیهم السلام
یا علی